ببین مهدی پسرم!
ببین مهدی پسرم
روشنی دلم!
این قناری اگر اذان می خواند
و این شکوه سراسر جنگل
اگر نماز به جماعت می خواند
با تو هم هستم دخترم!
زلال روشنم!
و این رود رونده
اگر می لولد و می رقصد
این دریای جوشان فارس
اگر هی هی می کند و ترانه می خواند
همه به عشق
لاله های در خون تپیده است
آری! میوه های دلم
اگر این پرچم پرتلاطم
شعر به شکوه می سراید
و اگر در این مرز و بوم
زندگی در جریان است
همه مدیون جانفشانی اوست
خون او! جوانه های دلم
گمنامان بی گناه
که خونشان را
بر دشت های تشنه گستردند
مبادا!
هرگز مبادا!
نامشان
یادشان
راهشان
فراموش شود.
30/10/91
- ۰ نظر
- ۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۵:۲۰